تغییر شکل دهنده مدیریت محصول. همه شما باید در مورد مدیرعامل محصول و مهارت های لازم برای حفظ شغل و پیشرفت آن بدانید.

 چگونه یک مدیر محصول شوید
عکس توسط Sebastian Šoška

مدیر محصول کیست؟

مدیریت محصول نیازهای فعلی و بالقوه مشتریان را آشکار و درک می کند و محصولات را برای رفع آنها بر می دارد. مدیران محصولات با تعیین نقاط درد مشتری ، اندازه گیری تأثیر آنها و هدایت تیم به سمت راه حل ، در تصمیم گیری در بین تیمی از طراحان و توسعه دهندگان کمک می کنند. مدیریت محصول برای ساخت یا به روزرسانی محصول ، چشم انداز و جهت جهت توسعه محصول را فراهم می کند.

چگونه می توانیم مدیر محصول شویم؟

بیشتر مدیران محصول از یک حوزه دیگر آمده اند ، هیچ تخصص "مدیر محصول" در دانشگاه ، کارآموزی در مدیریت محصول هنوز چندان مرسوم نیست. این یک "تخصص" کاملاً جدید است ، که در آن همه: مهندسی ، تجزیه و تحلیل داده ها ، فروش ، بازاریابی و طراحی مهارت های ارزشمندی دارند .

در حالت ایده آل ، برای شروع به عنوان مدیر محصول ، شما باید در حداقل یکی از این مناطق شما باید تجربه ای در کار با (طراحی ، ایده آل) محصولات یا مدیریت پروژه ها داشته باشید ، تا پایان. مهارت های مدیریت پروژه ، به طور خاص اولویت بندی ، ادعا و توانایی محاسبه و اثبات ارزش کسب و کار برای این نقش بسیار مورد نیاز است. شما باید مشتری محور باشید ، به کاربران گوش دهید و ورودی های آنها را به مراحل بعدی ملموس تبدیل کنید. شما باید multitask را حل کنید ، مشکل حل کنید و یک مذاکره کننده خوب باشید.

شما از ابتدا نیازی به "داشتن همه این موارد" ، بازاریابی ، طراحی ، تجزیه و تحلیل داده ها و مهارت های فنی ندارید.

من از بازاریابی ، پیش زمینه مشتری مداری ، به مدیریت محصول آمدم: من بازاریابی دیجیتال را مطالعه کرده ام ، فقط مقدمات آنالیز داده را آموخته ام. من یک طراحی برای طراحی دارم اما در نقاشی وحشتناک هستم ، حتی اکنون که مدیر محصول هستم ، هنوز هم نمی دانم چگونه برنامه نویسم (و همچنین نیاز به یادگیری ندارم).

انواع مدیران محصولات

2 نوع اصلی از مدیران محصولات وجود دارد: مشتری رو به رو و یک فنی.

مدیر محصول مشتری رو به روی ویژگی های که مشتری کاربر نهایی است کار می کند. آنها بیشتر روی تحقیقات کاربر متمرکز می شوند ، پرونده هایی را برای ایجاد ویژگی های تجاری ایجاد می کنند ، الزامات غیر فنی و کاربردی را از طرف مشتری تعریف می کنند. سپس یک مالک صاحب محصول (PO) (مدیر پروژه با پیشینه فنی تر) یا خود تیم (در صورت عدم وجود امتیاز اضافی در تیم) ویژگی را به دست می گیرد ، آن را به قسمت های کوچکتر تقسیم می کند و شرایط فنی را تعریف می کند. چنین مدیران محصول نیاز به دانش بیشتری در زمینه تجارت / بازاریابی ، طراحی ، تحقیقات کاربر و نه لزوما پیشینه فنی دارند (اگرچه مفید است).

مدیر محصول فنی بر روی توسعه هایی کار می کند که دانش فنی عمیق تری لازم باشد ، خواه در سیستم های غیر مشتری ، سیستم های عقب مانده (سیستم های پرداخت ، مکانیسم رزرو ، پایگاه های داده ، سیستم های داخلی شرکت و غیره) یا در مورد محصول پیچیده تر (مانند SaaS) روی ویژگی های مشتری مداری کار می کند. آنها عمدتاً به دانش فنی در حوزه ، دانش خاصی در زمینه بازاریابی نیاز دارند – تحقیق در مورد کاربر و به همین دلیل نیازی به دانستن زیادی در مورد طراحی ندارند (اگر این محصول SaaS باشد ، مفید است و نه در مورد سیستم های پشتیبانی ، بدون رابط مشتری روبرو. )

وظیفه مدیر محصول مشتری دار بر اساس تجربه من چیست؟

  • جمع آوری بازخورد از کاربران.
  • تجزیه و تحلیل داده ها از وب سایت / برنامه خود به عنوان منبع الهام بخش برای ویژگی های جدید.
  • با ایده جدیدی برای یک ویژگی همراه باشید.
  • جزئیات توضیحات ویژگی ، ارزش تجاری را نشان می دهد.
  • با کمک مهندسین می توان فهمید که آیا این ویژگی را می توان ساخت و چه مقدار زمان و تلاش برای تحویل آن نیاز داشت.
  • اولویت بندی بقیه محصول.
  • اشتراک اطلاعات با تصمیم گیرندگان مربوطه برای به دست آوردن منابع لازم برای توسعه ویژگی ها.
  • انجام تحقیقات کاربر (همکاری با محققان UX) که به طراحی ویژگی کمک می کند ، سؤالهایی را ایجاد می کند که تحقیق باید پاسخ دهد تا ورودی های کافی برای توسعه را بدست آورد.
  • کار با تیم محصول (توسعه دهندگان ، طراحان ، محققان UX ، QA) برای تجزیه بیشتر این ویژگی به پیشرفت های افزایشی که می توانند به صورت اسپرینت تحویل داده شوند ، تهیه یک برنامه تحویل ویژگی.
  • برای روشن ساختن الزامات ، بررسی محصول ، دادن بازخورد ، آزمایش میزان افزایش محصول با کاربران (در صورت امكان) با تیم محصول در سراسر نقاط همگام ماندن ، آزمایش A / B قبل از تحویل كامل محصول.
  • اندازه گیری موفقیت ویژگی های منتشر شده.
 مهارت های مدیر محصول
عکس توسط NiemanLab

انتقال من به مدیر محصول بودن.

داشتن یک MA بازاریابی دیجیتال ، در 4 سال گذشته ، من بیشتر در موقعیت های "بازاریابی" کار کرده ام ، اما همیشه به توسعه محصول نزدیک شده ام:

  • من با یک مرحله اولیه کار کرده ام ، و بستر راه اندازی شرکت های ارائه دهنده اتوبوس را با مشتریان متقاضی اتوبوس کار کرده ام. ، بیشتر در زمینه تحقیقات کاربر ، طراحی بستر (وب سایت) ، جمع آوری الزامات این سکو ، مدیریت آزمایش آن با کارکنان چند زبانه ، ایجاد یک پرونده تجاری برای گسترش بازار.
  • من با یک شرکت تولید کننده بزرگ پشتیبانی از پیشرفت های جدید سیستم CMS و DAM (مجموعه الزامات ، با تیم های توسعه) همکاری کرده ام. مدیریت پروژه طراحی مجدد وب سایت با مدیر پروژه توسعه فناوری اطلاعات (تحقیقات کاربر ، محک و تعیین نیازها بر اساس آن). پشتیبانی از افتتاح فروشگاه الکترونیکی جدید (الزامات UX و UI).
  • من با یک شرکت امنیت سایبری کار کرده ام ، و راه حل های خانه امنیت سایبر B2C را ارائه می دهم ، بیشتر در زمینه معیار ، تحقیقات بازار و تهیه اولین طرح های طراحی برای وب سایت خود (زیرساخت اطلاعاتی) بر اساس تحقیق.
  • یک شرکت بزرگ صنعت مسافرتی ، ابتدا به عنوان مدیر محتوا پیوست ، اما بعد از 5 ماه اول من موقعیت را به مدیر محصول محتوای دیجیتال تغییر دادم و با تیم توسعه در جستجوی و الهام بخشیدن به ویژگی ها ، ساختن صفحات جدید محتوای کار کردم. من همچنین سطح پشتیهای فنی تری را پشت سر می گذارم: تحولات مربوط به CMS ، خواه توسعه تحریک باشد یا ادغام با تامین کنندگان جدید.

من همیشه با تیم های توسعه در زمینه برنامه ریزی یا تحویل یک محصول دیجیتالی همکاری نزدیکی داشته ام: وب سایت ، پلت فرم ، فروشگاه الکترونیکی یا ویژگی هایی برای این موارد. این موقعیت قبلاً "مدیر محصول" نبود ، بلکه به عنوان یک مدیر پروژه بود. انتقال به نقش "مدیر محصول" از این زمینه بسیار دشوار نبود ، زیرا من به یک کار مشابه از وظایف و برقراری ارتباط با توسعه دهندگان عادت کرده ام (ارائه نیازهای واضح ، بودن یک فرد غیر فنی به یک توسعه دهنده) یک منحنی یادگیری است. )

چالش این بود ، من هرگز مجبور نشده ام روی پیشرفت های پشتیبان و بدون مشتری کار کنم و اولویت بندی این موارد را داشته باشم. من هرگز مجبور نشده ام بین 2 روش عملی برای تحویل 1 ویژگی بر اساس زمان مورد نیاز و مزایای هرکدام را انتخاب کنم ، من هرگز با برنامه نویسان اینقدر همکاری نکرده ام (در نقش های قبلی خودم ، تیم IT برون سپاری شده بود ، در کشور دیگری نشسته بود و من بیشتر با مدیر تیم آنها ارتباط داشتم ، نه مستقیماً با آزمایش کنندگان ، برنامه نویسان ، طراحان). من هیچ وقت ذینفعان و اولویت های زیادی برای مدیریت نداشته ام و عقب افتادگی من هرگز به این اندازه عظیم نبوده است.

 تبدیل شدن به یک مدیر محصول
در دوران انتقال من با چه چالش هایی روبرو بوده ام؟

تبدیل شدن از یک بازاریاب به سمت مدیر محصول چه چالش هایی داشت؟

  • یادگیری اصطلاحات توسعه ، مربوط به معماری شرکت شما. این کاملاً تلاشی است برای درک آن در هفته‌های اول.
  • کسب اطلاعات در مورد تیم توسعه خود – لازم نیست بدانید که چگونه کد گذاری کنید ، اما باید بدانید تیم شما چگونه ویژگی را ارائه می دهد – کدام فرآیندی که آنها دنبال می کنند ، درک اساسی از معماری محصول شما و پشته تیم دارند. کار میکند با.
  • یادگیری یک تکنیک جدید مدیریت پروژه.
  • یادگیری ارتباط بیشتر و واضح تر. من قبلاً هرگز با خیلی از ذینفعان مختلف با اولویت های رقیب کار نکرده ام. در حال حاضر اولویت بندی ویژگی ها و چالشی حتی بزرگتر برای تأیید هر کس برای آن ، یک چالش است.
  • تعادل بین سریع به بازار و کیفیت کد. بعضی اوقات ارزش دارد که میانبرهایی را ایجاد کنید و بعداً روی آنها کار کنید ، تا محصول زودتر به بازار عرضه شود و باید توسعه دهندگان خود را متقاعد کنید که چرا این امر ضروری است. بعضی اوقات ارزش این را ندارد و باید به مدیریت توضیح دهید که چرا پیشرفت اینقدر طول می کشد و چرا کیفیت اهمیت دارد.

من هنوز در مناطقی که مرا به چالش می کشد بهبود می یابم اما مطمئناً احساس راحتی بیشتری در صحبت با خود دارم. توسعه دهنده و همکاران در مورد ویژگی های بعد از 6 ماه اولیه در موقعیت.

چگونه می توانم در مورد فناوری اطلاعات بیاموزم؟

من وقت زیادی برای آمادگی برای این موقعیت نداشتم زیرا تغییر ناگهانی بود. من سعی می کنم کمی در مورد آخرین روندهای فن آوری ، به ویژه مربوط به حوزه محصول من – محتوای ، CMS در وب سایت های خبری ، مطالعه کنم. من در خبرنامه Product Mind مشترک شدم ، که برای شروع مدیران محصولات بسیار خوب است. بزرگترین منبع اطلاعات ، تیم توسعه من است. هر وقت چیزی نفهمیدم یا می خواهم چیزی را که شنیده ام درک کنم ، می پرسم. آنها قبلاً همه چیز را در مورد فناوری فعلی ما استفاده می کنند و چیزهای زیادی درباره گزینه ها / ادغام های ممکن من فکر می کنم ، آنها می توانند رویکردهای مختلفی را برای هر یک از تحولاتی که ما باید پیاده سازی کرده و برای من توضیح دهند ، بیابند ، از دیدگاه فنی ، همه جوانب مثبت و منفی ، که با دیدگاه تجاری من جفت می شود ، می تواند ما را به تصمیم بهینه سوق دهد. من معمولاً قبل از اینکه به صورت آنلاین به جستجوی چیزی بپردازم با صحبت با همکارانم شروع می کنم.

اگر می خواهید از بازاریابی به سمت مدیریت محصول بروید ، توصیه من چیست؟

هر کار مدیریت محصول متفاوت است ، بسته به صنعت ، ساختار سازمانی شرکت ، گردش کار ، سطح دانش افراد در تیم های موجود. برای برخی از مشاغل ، شما از قبل به یادگیری بیشتری نیاز خواهید داشت ، برای بعضی از آنها می توانید با مهارت های فعلی خود شروع کنید.

اگر می خواهید مدیر محصول شوید ، توضیحات شغلی از مکانهای جدید کاری احتمالی خود را بررسی کنید ، بررسی کنید که دامنه مسئولیتهای شما دقیقاً چیست و سعی کنید روی شکافهایی که دارید کار کنید. پس از پیوستن به دانش همکاران خود تکیه کنید و از آنها بیاموزید. مطمئناً شما می توانید برخی از گواهینامه های "مدیریت محصول" را برای شروع کار خود انجام دهید اما آنها شما را برای شرایط شغلی آماده نمی کنند و همیشه مناطقی وجود دارند که اگر این یک موقعیت جدید باشد تجربه نمی کنید. برای شما. در هر لحظه از این سفر به آنچه نیاز دارید متمرکز شوید و آن را در ادامه یاد بگیرید. به عنوان یک مدیر محصول ، شما باید انعطاف پذیر ، فروتنانه ، باز برای دیگران و آماده پرش به ناشناخته باشید. شما باید مانند کارآفرینان آزمایش و نوآوری کنید. برای احساس آمادگی آماده شوید.